کد مطلب:314867 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:181

یا حضرت اباالفضل هزینه پزشک را به شما می دهم
در شب هشتم ماه محرم الحرام 1423 برابر با دوم فروردین ماه 1381ش - آقای مشهدی رضا قلی محمودپور فرزند حاج محمد حسن ساكن روستای قشلاق سابق الذكر كه یكی از ذاكران مصائب خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) است. پیرامون كرامت مسجد حضرت ابوالفضل (علیه السلام)- گوگان - قصه ای را شرح دادند كه در ذیل می خوانید:

اینجانب یك رأس گاو شیری از نژاد هلندی، داشتم كه آبستن بود. در شب 21 ماه مبارك رمضان - 1422 ق - شروع به زائیدن نمود. این اتفاق دقیقا هنگام اذان مغرب رخ داده بود. از این رو به خاطر زایش گاو مزبور افطار نكرده و گفتم: پس از آن كه گاو بچه اش را زائید، با فراغت بال و آسودگی خاطر می رویم خانه افطار می كنیم. به هر حال سرانجام چهل دقیقه از اذان مغرب گذشته بود كه گاو باردار تولید مثل نمود و یك رأس گوساله زائید؛ ولی مع الاسف، دیدیم كه گوساله نابینا می باشد و از نیروی بینایی برخوردار نیست. علاوه بر این گیج و خل هم می باشد و به طور مرتب سرش را از زمین بلند می كرد و به زمین می زند. به گونه ای كه در عرض یك دقیقه ده بار خودش را مرتب به زمین می زد. من وقتی چنین دیدم یكی از بستگانم كه شغلش گاوداری می باشد، صدا كردم تا بیاید و وضعیت این حیوان را او هم ببیند. او هم آمد گوساله مزبور را



[ صفحه 406]



دید. از وی پرسیدم: آیا به نظر شما لازم است به دنبال دامپزشك بروم تا بیاید گوساله را مورد معاینه قرار دهد؟ گفت: این گوساله به درد نمی خورد و قطعا هم زنده نمی ماند. بنابراین علاوه این، كه هزینه دامپزشك برای شما گران تمام می شود، پولتان را بیهوده خرج نكنید. در این گفتگو بودیم ناگهان دیدم گاو یاد شده می خواهد بچه دیگری نیز بزاید. سرانجام پس از چند لحظه گوساله دیگری نیز زایید اما گوساله دومی نیز، بعد از زاییدن شروع به صدا كشیدن نمود. این نكته برای ما به تجربه ثابت گردید كه هر گوساله ای كه هنگام متولد شدن صدا كند دیگر زنده نمی ماند. وقتی دیدیم گوساله دومی نیز مردنی است، گفتیم: این گوساله ها پس از چند لحظه دیگر می میرند و از سویی همگی خسته شده و افطار هم نكرده ایم؛ بیایید برویم خانه افطار كنیم، هر چه پیش آید خوش آید.

حاصل كلام آن كه: گوساله ها را در همان حالت در اصطبل رها كرده و رفتیم خانه تا افطار كنیم. بنده هنگام افطار سر سفره به زبان آذری چند كلمه دعا كردم. آن شب هم دست هایم را به سوی آسمان بلند كردم و دعا نمودم و در پایان آن گفتم: یا حضرت اباالفضل (علیه السلام) هزینه پزشك را به شما می دهم و دیگر پزشك نمی آورم تا گوساله ها را معاینه كند. بنابراین اگر این گوساله ها زنده بمانند، من نذر می كنم، مبلغ پنج هزار تومان موقع فروختن آن ها به صندوق مسجد حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) واقع در شهر گوگان واریز می كنم. و نیز مبلغ تومان دیگر در ماه محرم روز تاسوعا در مسجد جامع قریه قشلاق برای اطعام معروف به «خرج حضرت ابوالفضل علیه السلام» اهدا می نمایم.

دیگر برای گوساله های مذبور از جایی كه موقع شامگاه آنجا بودند حركت نموده و به جای دیگری رفته اند! پس از تفحص مشاهده كردم كه در زیر گانی



[ صفحه 407]



كه اصلا شیر نداشت، مشغول مكیدن پستان های آن هستند و هیچ گونه اثری از بیماری و نابینایی در آن ها وجود ندارد! آری از كرامت حضرت ابوالفضل (علیه السلام) هر دو گوساله عافیت یافته و از سلامتی كامل برخوردارند. اكنون نزدیك به سه ماه و نیم است كه رشد كافی نموده و بزرگ گردیده اند این كار خارق العاده عنایت حضرت ابوالفضل (علیه السلام) می باشد. چنان كه هنگامی كه اعضای خانواده ام این صحنه عجیب را دیدند گفتند: این معجزه و كرامت حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس (علیه السلام) است. برای این كه گوساله های فوق الذكر علاوه بر این كه بیمار و یكی نابینا بود در آن وقت حساس به یك شخص ماهر و آشنا به مسائل گاوداری نیاز داشتند تا مایحتاج اولیه آن ها را تأمین نماید. در حالی كه بدون این كه كسی از آن ها پرستاری كند زنده مانده اند!